سواركاري :
اين بازي از شاهكارها و سرگرمي هاي مردم اين منطقه است . گاهي به گونه آزمون و تمرين و گاهي به صورت برد و باخت و مسابقه و گاهي به هنگام عروسي و جشن و شاديها انجام مي شود .
تير اندازي :
گاهي آموزشي و گاهي براي برد و باخت يعني به صورت مسابقه ميان تيراندازان ماهر هر محلي انجام مي گيرد . هرگاه به آماج و هدف اصابت كند با شور و شعف تماشاگران مواجه مي شود و او را تشويق مي كنند .
چوگان بازي :
از بازي هاي جوانان و سواركاران بود و به هنگام بهار و دشت هاي هموار انجام مي شد . دراين بازي چوگان بازان با چوبي خميده سرگوي را از جلوي پاي اسبان و ميدان چوگان بازي مي ربودند . اين بازي به مرور زمان از ميان رفته و جاي آن را به بازي دستمال ربائي از زمين و پشت گردن گرفته است . طريق اين بازي به اين صورت است كه سواري ماهر دستمالي را به پشت مي آويزد يا به زمين مي اندازد و سواركاران ديگر به سرعت دستمال را از گردن سوار كه در حال حركت است مي ربايند و يا اينكه با خم شدن سريع از پشت زمين بادست از روي زمين بر مي دارند .
كشتي گيري :
كشتي گيري از ورزش هاي معروف سنتي است كه معمولاً در فصل بهار و به هنگام كوچ ايلات به طرف سردسير و مخصوصاً در مراسم جشن و عروسي ها در حضور جمعي تماشاچي صورت مي گرفت . محل بر قراري اين بازي ها اكثراً ميان چمنزارهاي طبيعي محل كوچه ايلات بود . برنده بازي گاهي رقيب را به خاك مي انداخت و گاهي بازي مساوي اعلام مي گرديد . يعني قدرتي برتري دارند و بازنده و برنده هر دو مورد تشويق تماشا گران قرار مي گيرند .
بازي الختر :
نحوه برگزاري اين بازي از اين قرار است كه دو جوان نيرومند و ماهر ميان انبوه تماشاگران با يك پا ايستاده و در حيني كه انگشت پاي ديگر پيچيده خود را در دست دارند برابر هم قرار گيرند و هر يك مي كوشد كه با يك دست حريف را عقب راند . اگر حريف مقابل كه مانند ديگري و روي يك پا ايستاده حمله كرد و ديگري از پا افتاده حمله كننده برنده مي شود و گرنه بازي ادامه مي يابد تا جايي كه مي بايست يكي از اين دو بزمين بيفتد . گاهي اين بازي حدود دو ساعت دوام پيدا مي كند به گونه اي كه هر رقيب سرسختانه اي مي جنگد و كسي به زمين نمي افتد و همتراز مي شوند .
گوي بازي :
اين بازي هم از بازي هاي معمول بهار در روستا ها بود و وسيله گوي موئيني بود گوي بازي به سه طريق انجام مي گرفت : گوي دره ، چوگو ، گوي دست مكش .
گوي دره : بدين طريق است كه عده اي از جوانان دو دسته شده به حكم قرعه يك عده وارد ميدان نبرد شده حمله به گروه ديگر را شروع مي كنند و گوي را مانند سنگ به سر و پشت به همديگر مي زنند و گروه مقابل از آن حمله فرار مي كنند ، مگر گوي را بدست بگيرند و بازي به گروه ديگر داده مي شود و در صورت چند مرتبه گوي گيري برنده اعلام مي شود .
چوي گوي بازي بازي ديگري است كه يكي از جوانان چوبي را مانند تخته تنيس (با اين تفاوت كه چو گوي چوبي غير مسطح و عادي است ) گوي را به طرف رقبا پرتاب مي كند و آنان با چوبي كه در دست دارند گوي را به طرف رقيب باز مي گردانند و چندين مرتبه اين بازي تكرارمي شود .
گوي دشت مكش :
نام اين بازي در كهگيلويه ، بخش ايلات طيبي ، « هنه دست مكش » است . « هته » گوي موئي است كه وسيله بازي است .
دراين بازي دو گروه مقابل هم قرار مي گيرند و دستها را به سينه يا پشت سر مي گذارند و بازي آغاز مي شود . گروه اول حمله را آغاز مي كنند . دسته دوم كه دست به سينه يا پشت سر ايستاده اند ضربات گوي را تحمل مي كنند ، ولي حق بدست گرفتن گوي و دفاع ندارند ، مگر آنكه گوئي را كه به طرف آنها به هدف مي رود با د ست بگيرند. اگر نتوانستند گوي را بگيرند بازنده اند و براي بار دوم و سوم بايد در خط محاصره قرار گيرند و ضربات گوي را تحمل كنند .
بند بازي « گرنادوال » :
بند بازي را در اصطلاح محلي « كاو بازي » مي گويند . اين بازي بدين قرار است كه جوانان روستايي يا عشايري به دو گروه تقسيم مي شوند و دايره از گچ يا خاكستر كه به روشني نمايان است به قطر ده متر يا كمتر بر زمين مي كشند و عده اي با قرعه در آن قرار مي گيرند . حمله كنندگان بازي ، بند تابداده و گره خورده يا ريسماني كه سنگ ريزه در پارچه پيچيده اي به اول آن گره خورده است و به آن كاو مي گويند در دست دارند و با آن به محصورين در خط حمله مي كنند . محاصرين در خط كه براي دفاع از خود مي بايد با پا حمله كنندگان را به عقب برانند تا ضربه اي به آنخا نخورد ، و رنه بايد ضربات سنگيني بند را تحمل كنند . زماني كه پاي محصورين به قسمتي از بدن حمله كنندگان اصابت كند حمله كنندگان بايد به جاي دسته اول در خط محاصره قرار گيرند و ضربات بند را پذيرا شوند .
گل مشت بازي :
از بازي هاي سنتي است كه در شب هاي زمستان ميان محافل گرم خانواده هاي قديم بازي مي شد. شيوه بازي از اين قرار است كه جمعي از پسران و دختران خانواده و همسايگان دور هم جمع مي شوند و ريگي را به با اندازه آنكه در مشت جاي گيرد در ميان دست پنهان مي كردند .
بازي كنان كه دو دسته مي شدند سر به سرهم گذارده ريگ را در كف دست يك نفر از گروه خود پنهان مي كنند و جمعاً با مشت هاي گره كرده به رقباي خود مي گويند گل مشت در كجا قرار دارد و رقيب مي گويد در دست فلان كس است . اگر راست بگويد برنده است و گرنه بازنده است .
مله داني « شنا » :
مله داني يا شنا ميان مردها از سنين كودكي در رودخانه و درياچه ها انجام مي گيرد زيرا اغلب بنابر ضرورت و نياز زندگي مي بايست از گدارهاي رودخانه هاي بزرگ عبور كنند و به آب بزنند .
تپ تپو :
در بعضي جاها به آن « خناتپك » گفته مي شود از بازيهاي كودكانه است كه شب ها صورت مي گيرد . در اين بازي يكي از بچه ها خود را پنهان مي كند و ديگران كه در جستجوي او مي باشند مي گويند : « تب تپو ، انگله تپو جات بگير كه اومدم » و هرچه او جاي خود را پنهان تر مي نمايد عاقبت بچه ها او را پيدا مي كنند . اگر پيدا شد نوبت تيپيدن يا پنهان شدن با ديگري است . اگر پيدا نشد بچه ها در تعقيب او همچنان سرگردانند تا پيدا شود و ديگري پنهان و بازي تكرار مي شود |